منه مغرور رو از تنهایی نترسون
من یه عمری به تنهایی خو،دارم
صبح روزگارم تمام شده عادت
من از این عادت هام می ترسم
می ترسم ،می ترسم
نگاهت بر تن من می آراید روحم را
گم شدن لابه لای موهایم لیلی میکند من را
این سرآغاز داستان عشق من
محو چشمانه سیاهت من شدم