قهوه های تلخی که من می نوشم
جانا چه شبیه رنگ چشمان تو هست
اندوه چشمان سیاهت کتمان کردنی نیست
و گاه گاهی یاد چشمان تو می افتم
و بازهم پرسه زدم در پیاده رو شعر
شعر هایی که همه خواندن جز تو
اشک هایی که همه ریختند جز تو
به من چون ویران شده ها نگاه نکن
مثل ماهی بی تنگ و آب نگاه نکن
من بعد از تو خوردم قهوه هارو شیرین
جز یاد تو تلخ تر چیزی در جهانم نیست
زیبا بود :)